داشتن یا بودن؟ دوست داشتن یا دوست بودن؟ وابستگی یا دلبستگی؟ مرز میان این دو اغلب تعریفناشدنی است، و حتا به فرض تعریفاش، تضمینی برای عدم تخطی از آن نیست.
آیا عشق فقط حد نهایی دوستی است؟ (سرخوشی همان حد نهایی لذت است؟) در زبان فارسی، ابهامی در کاربرد «دوستی» هست که همین ناسازه را نشان میدهد: دوستی کجا دوستی است و کجا عشق؟ یا بهعکس، هر عشقی دوستی هم هست یا نه؟ من میگویم «دوستات دارم» (من تو را دوست دارم، من تو را دوست خود میدانم) یعنی که «عاشق تو ام». مرز بین دوستی و عشق کجا است؟